سه نسل کنار هم.باباجونی،بابایی و خود خودش،میوه خوشمزه زندگی ما سید امیرمحمد جان
29/9/92 شب یلدا
خدا رو شکر امشب، شب خوبی بود.ما یه شب زودتر ،شب یلدا داشتیم.راستش دعوت خانم همسایه امون بودیم،جاتون خالی سبزی پلو با ماهی.امیرمحمد عزیز اولین شب یلداشو با ما بود.اما آقا سید کوچولو زودی هم خوابش برد.دوست داشتیم شما هم عکسشو ببینید.
شکموی مامانی
جدیدا آقا یاد گرفته لباس ، پتو و هر چی دم دست اش برسه داخل دهن اش می کنه.گرسنه نیستا.پسرمون کنجکاوه.
امیرمحمد شیطون بلا
آقا امیرمحمد متفکرانه به دوربین نگاه می کنه.عشق دوربینه.نمی دونم از کجا میفهمه داریم ازش عکس می گیریم سریع بر میگرده.